انتظار تنهابه معنای آمادگی برای پذیرش ظهور نیست،بلکه
علاوه بر آن بودن و امیدوار بودن به آن را نیز می طلبد.
ممکن است بسیاری از افراد آمادگی و امکانات برای پذیرایی
از میهمان را داشته باشند؛ ولی از کسی دعوت نکرده و در
انتظار آمدن میهمان نباشند.این گونه افراد را تنها به خاطر
آمادگی داشتن برای پذیرایی،نمیتوان منتظر میهمان دانست؛
زیرا نه درفکر آمدن میهمان هستند ونه از نیامدن آن،ناراحت
میشوند.
با این بیان روشن میشود که در خودسازی و پاکسازی
شخصی،بدون توجه به مساله انتظاروفرارسیدن روزگاری
که سراسر جهان از وجود ظلم و ستم پاکسازی میشود،کمبود
وجود دارد؛ زیرا کسی که این گونه است یکی از وظایف
بزرگ خود را که انتظار فرارسیدن پاکسازی جهانی و حرکت
برای آنست،به دست فراموشی سپرده است.
به عبارت دیگر: مرحله خودسازی،اصلاح نفس وپاکسازی در
صورتی به تکامل و اوج خود میرسد که انسان در آرزو و
انتظار پاکسازی سراسر جهان باشد و تنها به تهذیب نفس
خویشتن نیندیشد.پس کسی که برای اصلاح خویش تلاش
میکند باید در انتظار مصلح جهان باشد.
بنابراین،نکته ای که باید مورد توجه قرارگیرد این است که:
میان انتظار ظهور و اعتقاد به آن،تفاوت بسیاری وجود دارد.
همه شیعیان بلکه بسیاری از ملت های دیگر جهان اعتقاد به
ظهور مصلحی که سرانجام سراسر جهان را پر از عدل و داد
کند اعتقاد دارند؛ ولی همه آنانی که اعتقاد به این واقعیت
دارند در انتظار تحقق آن نیستند!
کسی منتظر ظهور امام زمان میباشد که علاوه بر اعتقاد،
امیدو انتظار درک آن زمان را داشته باشد و براساس انتظار
و امید،عمل نماید.
تمام روایاتی که مساله انتظار در آنها مطرح شده است،دلیل
بر لزوم رجا و امیدواری و امکان وقوع و درک ظهور امام
عصر میباشند،زیرااگر انتظار و امید نباشد و انسان مایوس
از فرا رسیدن و درک زمان ظهور باشد،چگونه به روایات
انتظار که درس امیدوآرزو را به انسان ها می آموزند،عمل
کرده است؟!
بنا براین،علاوه براعتقاد به مساله ظهور و آمادگی برای درک
آن روزگار،بنا به روایاتی که درس انتظار را به ما می آموزند
هر انسانی وظیفه دارد در فکر ظهور بوده و امیدوار به درک
آن،ومعتقد به امکان فرا رسیدن عصر ظهور در زمان خود
باشد،وبرای آن که با عافیت زمان ظهور را درک کند دعا نماید.